ابراهیم افشاری؛ دنیای سیال امروز با تکیه بر افکار عمومی و رسانهها اداره میشود و بدون جلب رضایت آحاد مردم، اداره جامعه دوام نخواهد داشت.
از طرفی با افزایش ارتباطات اجتماعی مجازی و حقیقی، افکار عمومی نیز اهمیت مضاعفی پیدا کرد و جامعه از سادگی به پیچیدگی و از مسائل تکبعدی به موضعات چند بعدی تغییر یافت.
حملات پیاپی رسانهای و شناختی به اذهان مردم منجر به وارونگی افکار عمومی و مخاطره افتادن زیستبوم افکار عمومی شد و یعنی در این حالت با ایجاد یک تغییر شناختی در مخاطبان انبوه، دیگر واکنشهای افکار عمومی مطابق پیشبینیها نیست.
با تغییر نقش رسانهها از مهمترین ابزار انتقالی پیامهای مردمی به حکمرانان رسانهای، حالا روابط عمومی تبدیل به پل ارتباطی بین مردم و مسؤولان شدهاند که در چنین شرایطی نه دیگر مدیران روابط عمومی باید نگاه سابق را در فعالیتشان را داشته باشند و نه مدیران رویکرد رفتاری باریبههرجهت با مدیران روابط عمومی؛ و در مقابل باید مدیران سازمانی، مدیر روابط عمومی را عالیترین مقام امین سازمان خود بدانند.
امروزه مدیران روابط عمومی نیز باید جدای از آشنایی با سبکهای نوین خبری، سواد رسانه و حتی اطلاعرسانی، مسلط به فنون خبرنویسی (تولید خبر، گزارش، مصاحبه)، مدیریت رفتاری، مدیریت بحران و حتی عملیات روانی به نفع سازمان مطبوعشان باشند تا یارای مقابله با هجمههای مختلف رسانهای را داشته باشند.
مدیران روابط عمومی باید بدانند که آنها مدیران سازمان هستند و اولویتشان رسیدن به اهداف عالیه سازمان باشد نه روابط عمومی مدیر!؛ هرچند که بنا بر عدم نگاه تخصصی در عزل و نصبها عملاً مدیران روابط عمومی سازمان تبدیل به مدیران روابط عمومی مدیران اجرایی میشوند که همین رویکرد تبدیل به اثرات سوء رفتار مدیریتی در مسائل مختلف درون و برون سازمان میشود.
در مقابل باید مدیران دستگاههای مختلف اجرایی و خدماتی نیز واقف به این باشند که نمود عینی موفقیتشان و همچنین تداوم و تسهیلگری حوزه مدیریت سازمانشان عطف به سطح تعاملاتشان با مدیر روابط عمومی است هرچند که سالهاست که این اعتماد در حد شعارهای بیثمر باقیمانده و منجر به این نقیصه شده که بسیاری از ادارات اجرایی و سازمانهای خدماترسان عاجز از اطلاع رسانی درست از روند فعالیتشان شوند چه برسد به رهبری درون و برونسازمانی.
افزایش سطح تعاملات با اصحاب رسانه نیز یکی از مهمترین ارکان یک روابط عمومی موفق است که برکات فراوانی را برای پیشبرد اهداف سازمانی دارد و البته نباید تنها راه افزایش تعاملات را تقدیرهای ریالی از خبرنگاران دانست بلکه باید در کنار آن تعاملات رفتاری و البته دادهای را تقویت بخشید و تنها بر خروجی پرتاهای اطلاعرسانی سازمان تکیه نکرد.
باید بدانیم دولتی که تمایل دارد بر فشار افکار عمومی فائق آید میبایست با دقت بررسی، افکار عمومی فراروی خود را بشناسد و دگرگونیهای آن را به خوبی رصد و با نگاه حل مسئله تحلیل کند و نکته پایانی اینکه بیشتر و پیشتر از مدیران روابط عمومی باید مدیران سازمانی و اداری واقف به این مهم باشند که چگونه از طریق روابط عمومیهای خود چه چیزی را گفته و در قبال چه چیزهای سکوت اختیار کنند تا روابط عمومی نیز به تعاریف عالی خود به عنوان یک فرآیند ارتباطی اسـتراتژیک به منظور ایجاد روابط حسنه بین سازمان و مخاطبان خاص و عام برسد.
پایان پیام/۳۳۸۹
شما می